جهانی شدن نهضت کربلا

گلچینی از مطالب دینی و پاسخ به سئوالات

جهانی شدن نهضت کربلا


موضوع سخن: جهاني شدن نهضت کربلا

عاشورا، جلوه اي از انتقام جويي ابليس

اين فاجعه بزرگ و عظيم يعني شهادت سيدالشهدا (ع) به دست دشمنان اسلام به تعبير ديگر به دست ابليس و دستگاه ابليس اتفاق افتاد. يعني در واقع ابليس انتقام خودش را از خداي متعال گرفت. همه حرفش همين بود كه چرا مقام خلافت  را به او ندادند و به نبي اكرم و به اهل بيتش بخشيدند. اين كينه اي بود كه از ابليس در روز عاشورا ظهور كرد. با تمام وجود صف آرايي كرد و انتقام خود را گرفت. در واقع همه دستگاه طاغوت سنگين ترين انتقامي كه از جبهه حق در طول تاريخ گرفتند ماجراي عاشوراست. پس بزرگترين غصه بر دل اولياء خدا و بزرگ ترين مصيبت جبهه حق هم در طول تاريخ مصيبت عاشوراست. به حسب ظاهر از ديد اهل دنيا جنگ مغلوبه شد و كار به نفع جبهه ابليس تمام شد.

ولي آيا واقعيت همين است؟ چه چيزي مايه دلخوشي اولياء خدا در مقابل اين شكست به حسب ظاهر بسيار بزرگ است؟ چه چيزي در متن حادثه عاشوراست كه دل اولياء خدا را خوش مي كند؟

خداوند ياور اوليا

اصلي ترين مساله اين است كه خداي متعال وعده نصرت اولياء خودش را داده است. خدا فرموده: اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا [1]خدا سرپرست و اولياست إِنَّاللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا[2]خداي متعال مدافع مؤمنين است. اگر همه دست به دست هم بدهند تا يک ولي از اولياء خدا را ذليل كنند و از او انتقام بگيرند، خداي متعال مدافع اوست و كار برعكس مي شود.

در داستان انبياي الهي مي بينيد که همه نمرود و قومش دست به دست هم دادند كه ابراهيم خليل را در آتش بسوزانند، ولي خداي متعال نخواست. درباره موساي كليم و ديگر انبيا هم همين طور است. هر تلاشي كه آنها كردند خداي متعال اين تلاش ها را معكوس كرد.

اين همان چيزيست كه مسير تاريخ را عليه ميل و پسند دشمنان اولياء خدا پيش برده. هر كجا احساس مي كردند پيروزند، خداي متعال بي درنگ آثار شكست آنها را ظاهر كرده است.

چگونه خداوند يوسف را ياري کرد؟

در مورد جناب يوسف(ع) برادرها حسد ورزيدند و او را در چاه انداختند. خداي متعال مدافع اوست. پس قومي را تشنه مي كند. گذرشان به اين چاه مي افتد و يوسف را بيرون مي آورند. آنها به قصد به دست آوردن سود و مال دنيا يوسف را به عنوان برده مي فروشند. ولي خدا مدافع يوسف است. او را در خانه يكي از بزرگان مصر وارد مي كند كه آنها را از نعمت فرزند محروم كرده و بعد يوسف فرزند خوانده آن خانه بزرگ مي شود.

وقتي بانوان مصري بناي كيد و مكر مي گذارند، خداي متعالفَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنّ،[3]كيد آنها را برمي گرداند. وقتي بناست يوسف  از زندان آزاد شود و به آن درجاتي كه بايد، برسد دوره عزت يوسف است. خداي متعال خوابي را به هر دليل بر گبري ارائه مي كند و اين عامل نجات جناب يوسف (ع) مي شود.

از قبل هم زمينه هاي پاكي يوسف و تبرئه يوسف را فراهم كرده است: وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا إِن كاَنَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْكَاذِبِين وَ إِن كاَنَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ مَا بَالُ النِّسْوَةِ الَّاتىِ قَطَّعْنَ أَيْدِيهَُنَّ؛[4]خداي متعال از قبل اين شاهدها را براي صدق يوسف گرد آورده و بعد اورا نجات مي دهد.

همه عليه يوسفند. از برادرها و عشيره خودش گرفته تا زنان مصري و بزرگان مصر. ولي خداي متعال مي خواهد يوسف عزيز بشود.

ظهور امام زمان(عج)، ثمره نهضت عاشورا

خداي متعال مدافع سيدالشهدا (ع) است و وعده پيروزي قطعي داده.  در صلوات امام حسن عسكري عليه السلام مي خوانيم: أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى الطَّالِبُ بِثَأْرِكَ وَ مُنْجِزُ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ التَّأْيِيدِ فِي هَلَاكِ عَدُوِّكَ وَ إِظْهَارِ دَعْوَتِك؛[5]من يقين دارم كه خداي متعال آن وعده اي كه به تو داده را نقد مي كند، تو را تاييد مي كند و دعوت تو آشكار و جهان گير مي شود. دشمنان تو يعني همه كفار در طول تاريخ، در صف دشمنان امام حسين(ع) هستند  که هلاك و نابود مي شوند. اين بركات خون مقدس سيدالشهدا(ع) است.

همه حق در تاريخ  و همه جبهه انبيا و اولياي تاريخ، مرهون عاشوراي امام حسين(ع) هستند. آنها تنها به ظهور امام زمان دلخوش كرده اند. خداي متعال در نسل سيدالشهدا امام زمان عليه السلام را قرار داده و اين همان چيزيست كه در قبال اين شهادت در روايات  وجود دارد. خداي متعال وعده اش را به نبي اكرم و صديقه طاهره سلام الله عليها و وجود مقدس اميرالمومنين داد و آنها به اين شهادت راضي شدند.

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ[6]در تفسير اين آيه آمده كه خداي متعال به نبي اكرم و صديقه طاهره و امير المومنين فرمود كه فرزندي با اين خصوصيات  به شما مي دهيم، ولي چنين بلاي عظيمي هم در بين است. خداي متعال وعده داد که در مقابل اين شهادت، امامت را در نسل سيدالشهدا(ع) قرار مي دهد.

امام زمان(عج)، منتقم همه انبيا و اوليا

مساله يك انتقام جويي ساده نيست. مساله يك قتل و يك كشته شدن نيست. مي دانيد ما ماموريم اگر كسي با خود ما پدر كشتگي هم داشته باشد ولي از دوستان ائمه(ع) باشد با او دوست باشيم و اگر نزديك ترين انسان به ما، دشمن اولياء خدا بود ما مكلفيم با او دشمن باشيم. معني سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُ [7]اين است. مساله خونخواهي يك پدر نيست. مساله خونخواهي همه انبيا و اولياست. مساله خونخواهي ولي خداست.  اين چيزيست كه به دست وجود مقدس امام زمان عليه السلام اتفاق مي افتد: أين الطالب بذحول الأنبياء و أبناء الأنبياء أين الطالب [المطالب ] بدم المقتول بكربلاء [8]آن چيزي كه مايه دلخوشي ماست اين است كه سيدالشهدا (ع) اولا اين راه را با يك ميثاق قبلي طي كرده و ثانيا در متن اين بلا به ضيافت خداي متعال رسيده و در گودي قتلگاه مخاطب به خطابيَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ ارْجِعِى إِلىَ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً [9]شده است.

شفاعت و هدايت امام حسين(ع)، از ابتداي خلقت آدم

بايد گفت دست شفاعت امام حسين همه انبيا و اولياء و خوبان را هدايت و شفاعت را از همين دنيا آغاز کرده است. شفاعتي كه قبل از روز عاشورا شروع شده. گاهي حادثه اينقدر عظيم است كه آثارش پيش از ظهورش در عالم ديده مي شود. از همان ابتدا كه حادثه رقم مي خورد آثارش در دنيا ظهور پيدا مي كند.

شفاعت سيدالشهدا نسبت به عاشورا قبل از ظهور عاشورا در عالم دنيا شروع شده. اينكه خداي متعال ماجراي سيدالشهدا را با پيامبران اولواالعزم در ميان مي گذارد براي چيست؟ براي اين است كه اينها با شفاعت سيدالشهدا بتوانند راه را طي كنند و به مقصد برسند. و گرنه دليل ندارد خداي متعال روضه حضرت سيدالشهدا را براي جناب آدم بخواند. دليل ندارد روضه اش را براي حضرت ابراهيم بخواند يا به هر كيفيت و بهانه اي انبياي اولواالعزمش را به کربلا بياورد. در شب معراج وارد شده كه رسول خدا گذرش به سرزمين كربلا افتاد؛ يعني همه بايد از صحنه كربلا عبور كنند.

مجالس عزاي اباعبدالله(ع)، اشاعه دعوت آن حضرت است

امروز ميليون ها انسان دلشان مشغول امام حسين (ع) و عاشوراست. اگر مي بينيد ائمه خوشحال مي شدند از اينكه اين مجالس و محافل به پا شود مساله اين نبوده كه دلشان مي خواسته براي كسي كه از دنيا رفته عزاداري کنند و بعد رواج يابد. يك عاطفه معمولي نيست.

محافلي كه براي امام حسين برپا مي شود معنايش اشاعه دعوت حضرت است. معنايش اين است كه هدف حضرت دارد در عالم ظهور پيدا مي كند و خون دارد به ثمر مي نشيند. مردم دارند به موضع گيري در مقابل حق و باطل مي رسند. زماني امام حسين با تمام تلاشي كه كرده توانسته هفتاد نفر ياور پيدا کند. آن  هم با کمي فاصله از عهد نبي خاتم (ص). عده اي از همين هايي كه در كربلا در لشکر دشمن بودند شايد سيدالشهدا را در آغوش رسول خدا ديده بودند. از خود نبي اكرم درباره سيدالشهدا شنيده بودند.

نزديک شدن به خدا با ريختن خون اباعبدالله(ع) !

اين همان احتجاح صبح عاشوراي سيدالشهداست. هنگام صبح حضرت دو خطبه خوانده است.  اين دو خطبه خيلي خواندني است و در هر دو سخنراني اتمام حجت كرده است. فرموده كسي نگويد فردا من را نمي شناخته. با اينکه امام حسين مي دانست اينها به راه نمي آيند ولي در عين حال حجت را بر آنها تمام كرد. مي پنداشت  شايد دلي متحول شود. شما از جدم درباره من و برادرم نشنيديد:الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة؟[10]شما نشنيديد آن فضيلت هايي  را كه درباره من نقل شده؟  اگر نشنيديد، از اصحاب رسول خدا بپرسيد.

اما تنها هفتاد نفر از همه دنياي اسلام  گرد امام جمع شدند. مابقي  بنا به تعبير روايات که صرفا براي تاكيد بر عاطفه ها نيست وجود مقدس امام حسين(ع) را در روز عاشورا مثل گوسفند سر بريدند. يعني كسي براي امام حسين حرمت قائل نبود. احساس نمي كردند كار بدي انجام داده اند، بلكه در تعابير آمده يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّه[11]، با ريختن خون سيدالشهدا در پي نزديكي به خدا بودند. اين غربت اسلام است.

بقاي اسلام مديون خون سيدالشهدا(ع) است

ولي شما ببينيد امروز ياد امام حسين نام امام حسين قلوب را متحول مي كند. آنچه غصه ها را كم مي كند اين است كه شفاعت امام حسين(ع) دارد ظهور پيدا مي كند و مردم هدايت مي شوند. اگر نبود خون امام حسين (ع) در آن فضاي تاريكي كه اينها ايجاد كردند احدي مسلمان نمي ماند.

شما مي بينيد قلوبي در اطراف و اكناف دنيا در بلاد كفار تكان مي خورند و رو به خدا مي آورند. به دنيا پشت مي كنند و در لذت ها و  تمدن مادي ترديد مي كنند.  اينها همه آثار راه امام حسين است. اينهاست كه موجب شادي دل اولياء خدا بوده است.

در گودي قتلگاه وقتي امام سجاد(ع) دارند جان مي دهند زينب كبري مي فرمايند: پسر برادرم چرا با جان خودت بازي مي كني؟ اوضاع عوض مي شود.  اين جا زيارتگاه مي شود.

بعد از رفتن امام حسين عزاداري بر امام حسين چه نتيجه اي دارد كه دلي را خوش بكند؟ آن هم دل صديقه طاهره سلام الله عليها را. مساله اين است امام حسين شهيد شد براي اينكه همه را دستگيري كند و اين تحول قلوب معنايش تاثير شفاعت امام حسين است. اگر ما اينجا جمع شديم به شفاعت امام حسين عليه السلام است. اگر امروز ميليونها قلب متحول مي شوند، اين با دست تواناي خود سيدالشهدا صورت مي گيرد.

سوره فجر، سوره امام حسين(ع)

در سوره فجر كه سورة الحسين عليه السلام نام گرفته همين دو مطلب آمده يا به تعبير من سه مطلب اساسي وجود دارد. يك مطلب ذيل سوره است كه: يَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ ارْجِعِى إِلىَ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى وَ ادْخُلىِ جَنَّتىِ.[12]اين آيات بر اساس تفاسير روايي مربوط به سيدالشهداست. «نفس مطمئنه» خود سيدالشهداست و «راضية مرضية» اصحاب سيدالشهدا هستند.

و اما صدر سوره درباره امام زمان عليه السلام است. در شب تاريك دولت بني اميه و دولت اصحاب سقيفه كَظُلُماتٍ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ[13]خداي متعال مي فرمايد:  وَ الْفَجْرِ


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : مشاور مذهبی
تاریخ : سه شنبه 1 آذر 1386
زمان : 13:9


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.